دل ___نوشته ای پشت ویترین

دلشوره های بی طعم و بی حساب
کنار دلتنگی ها و دلواپسی های پس نرفته
دلزده و نزده، به دریا
خون دل می خورم بی سیخ و آتش..
این همه دست و دلبازیم ، اشتیاقی ساده بود و...
چکه چکه دلنوشته ای پشت ویترین با تخفیف ویژه با بُن و بی بُن 
و تو دلشاد از خرید!
می دانم 
می دانم 
دل سنگ باید بود و خسیس ، همانند کاغذ ی سفید و بی رگ. 
و تو دلداده ام می شوی ...
آنگاه به آرامی برکه ای  ، کوچک قوام میگیرم
و نازدودنی پشت هر مصلایی در این گیرودار و ندار دل آشوب
اما من یکسره به زوال رفته بودم..    ستاره***
دلنوشته ای پشت ویترین
و تو دلداده ام می شوی ...
       + نوشته شده در دوشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۰ ب.ظ توسط ★