دلشوره های بی طعم و بی حساب

 کنار دلتنگی ها و دلواپسی های پس نرفته


دلزده و نزده، به دریا


خون دل می خورم بی سیخ و آتش..

 

این همه دست و دلبازیم ، اشتیاقی ساده بود و...


چکه چکه دلنوشته ای پشت ویترین با تخفیف ویژه با بُن و بی بُن


و تو دلشاد از خرید!


می دانم


می دانم


دل سنگ باید بود و خسیس ، همانند کاغذ ی سفید و بی رگ.


و تو دلداده ام می شوی ...


آنگاه به آرامی برکه ای  ، کوچک قوام میگیرم


و نازدودنی پشت هر مصلایی در این گیرودار و ندار دل آشوب


اما من یکسره به زوال رفته بودم..    ستاره***

 

 دلنوشته ای پشت ویترین

و تو دلداده ام می شوی ...